هر چیزی دلیل نمی‌خواهد!

الف. مقدمه

وقتی یک معادله دو مجهولی ریاضی در مقابل ما قرار گیرد بدون شک برای حل آن نیازمند به اقامه برهان و ارائه دلیل هستیم همین‌طور است حل بسیاری از مسائل علوم مختلف فلسفی و کلامی و ... اما بدون شک ما برای پاسخ به همه سؤال‌ها نیازی به «اقامه دلیل» نداریم؛ مثلاً اگر گل سرخ خوشبویی را در مقابل ما قرار دهند و بپرسند این چیست؟ چه رنگی دارد؟ چگونه عطری دارد؟ و ... تنها با نگاهی گذارا و استفاده‌ای محدود از حس بینائی و بویائی می‌توانیم به‌صورت کامل به این سؤالات پاسخ دهیم و هرگز در اینجا نیازمند اقامه دلیل نیستیم.

حال وقتی با سؤال «آیا خدا وجود دارد؟» مواجه می‌شویم مسئله چگونه است؟ آیا نیازمند به اقامه دلیل هستیم و این سؤال شبیه یک معادله ریاضی چند مجهولی است؟ و یا اینکه در وجود خدا شکی نیست[1] و نیازمند به اقامه دلیل نیستیم و به‌سادگی می‌توانیم به پاسخ دست‌یابیم و این سؤال شبیه به سؤال از رنگ و بوی یک گل است؟

ب. شناخت فطری خدا

اگر مطالعه میدانی کنیم و حال اکثریت مردم را چه در زمانه خودمان و چه درگذشته‌های نزدیک و دور و دورتر بررسی کنیم درمی‌یابیم که بسیاری از مردم در اعتقاد به «اصل وجود خدا» دلیلی اقامه نمی‌کنند بلکه بدون ارائه هیچ استدلال عقلی به‌صورت محکم و راسخ بر وجود خدا تأکید دارند. حالِ این دسته افراد بسیار شبیه همان شخصی است که گلی در مقابل او قرار داده‌اند و از رنگ و بوی آن سؤال می‌کنند. گویا شناخت خدا و اعتقاد به وجود او در «نوع خلقت» ما قرار داده‌شده است یعنی ما به‌گونه‌ای خلق‌شده‌ایم که «اعتقاد به وجود خدا» در ما نهادینه‌شده است همان‌طور که به‌گونه‌ای خلق‌شده‌ایم که «دیدن اشیاء و رنگ‌های پیرامون ما» در درون ما محقق گردیده است.[2]

ج. نتیجه

مسئله «وجود خدا» برای بسیاری از انسان‌ها در طول تاریخ نیازی به اقامه دلیل نداشته است و ایشان از اعماق وجود این باور تأکید دارند بدون اینکه برای آن تلاش فکری خاصی داشته باشند. چنین شناختی از خداوند متعال که همراه با نحوه خلقت ماست «شناخت فطری» نامیده می‌شود.[3]

در مقالات بعدی به‌صورت مفصل به زوایای بحث «شناخت فطری خدا» خواهیم پرداخت.

 



[1] ابراهیم: 10.

[2] در خصوص شناخت فطری خداوند متعال ر.ک فطرت در قرآن، آیت الله جوادی آملی.

[3] ر.ک: المیزان، ج 16، ص 178.