قصص قرآنی

همونطور که می دونید داستان های قرآن همگی واقعی هستند و هیچکدام داستان های تخیلی نیست.

ما اکثر اوقات هر داستانی رو (چه قرآن و چه غیر قرآنی) تنهایی می خونیم و ازش نتیجه می گیریم. اما توی این نوشته می خوام یک نتیجه کلی از چندین داستان قرآنی رو بیان کنم.

در یکی از داستان ها قرآن می فرماید: برادرای قوی یوسف می خواستند اونو تو چاه بندازند تا همونجا بمونه، ولی ما یوسف رو نجات دادیم و اونو عزیز مصر کردیم.[1]

یکی دیگه از داستان های قرآن می فرماید: ارتش قوی فیل سوار می خواست کعبه رو خراب کنه. اما ما با پرندگانی سنگ به دست جلوی این کار رو گرفتیم.[2]

در داستان دیگه ای قرآن می فرماید: حضرت یونس رو از درون دریا و از درون شکم نهنگ نجات دادیم.[3]

و در داستان دیگه ای هم قرآن می فرماید: فرعون را با همه قدرت نابود کردیم. همان کسی که هر کاری می خواست می کرد و حتی ادعای خدایی هم کرد.[4]

خیلی راحت با یک نگاه گذرا به این داستان ها در کنار هم می تونیم بفهمیم خدا همه این داستان ها رو گفته تا می بفهمیم به غیر از قدرت های مادی و دنیوی قدرت دیگه ای هم وجود داره. در واقع قرآن داره حتی با این داستان ها ما رو دعوت به بندگی خدا می کنه.



[1] سوره مبارکه یوسف / آیات 4 تا 56

[2] سوره مبارکه فیل / آیات 1 تا 5

[3] سوره مبارکه صافات /آیات 139 تا 145

[4] سوره مبارکه نازعات / آیات 17 تا 25