اعتقاد به وجود خدا بدون استدلال

وجود خدا بدون استدلال!

الف. مقدمه

آیا می‌توان بدون استدلال بر وجود خدا به این مسئله اعتقاد پیدا کرد؟ ممکن است در ابتدا پاسخ به این سؤال به‌روشنی منفی باشد اما در این مقاله درصددیم تا پاسخ مثبت به این سؤال را از زبان یک ریاضی‌دان بیان نماییم.

بلز پاسکال ریاضی‌دانی مشهور است که به این سؤال پاسخ مثبت می‌دهد. وی به فراخور تخصص خود، هرچند روحیه‌ای استدلالی دارد اما درعین‌حال برای وجود خدا اقامه استدلال نمی‌کند و دربیانی معروف به «مصلحت‌اندیشی» به دفاع از معقولیت اعتقاد دینی می‌پردازد. در نگاه او اعتقاد به «وجود خدا» اعتقادی کاملاً مصلحت اندیشانه و درعین‌حال عاقلانه است و نیازی به اصل اثبات وجود او نیست.[1]

ب. تبیین نظریه پاسکال

به اعتقاد وی سه عنصر در معقولیت یک تصمیم دخالت دارند: «احتمال وقوع»، «سود محتمل» و «هزینه‌های انجام‌شده» مثلاً در یک فعالیت تجاری اگر املا 50 درصد احتمال سود وجود داشته باشد و ثانیاً سود به‌دست‌آمده بیست میلیون تومان باشد و درعین‌حال هزینه‌های انجام‌شده قریب به دو میلیون تومان باشد این تجارت کاملاً عاقلانه است هرچند استدلالی برای سوددهی یقینی آن وجود نداشته باشد.

وی معتقد است «اعتقاد به وجود خدا» با توجه به سه عنصر فوق کاملاً معقول است زیرا املا احتمال وجود و عدم آن مساوی است[2] (50 درصد)؛ ثانیاً سود محتمل در آن بی‌نهایت است یعنی همان زندگی جاودان اخروی؛ و ثالثاً هزینه‌ها در آن بالا است زیرا شخص معتقد، باید تمایلات نفسانی خود را کنترل کند و در تمام مدت زندگانی خود از بسیاری لذت‌ها دست بکشد اما درعین‌حال چون در این اعتقاد «سودی بی‌نهایت» محتمل است بنابراین اعتقاد کاملاً عاقلانه است.

ج. ناعاقلانه بودن اعتقاد به عدم وجود خدا

حال می‌توان همین سه عنصر را در «اعتقاد به عدم وجود خدا» نیز بررسی نمود. در این اعتقاد املا چنانچه گذشت احتمال وجود و عدم خدا مساوی است (50 درصد)؛ ثانیاً سود محتمل در آن محدود است یعنی بهره‌مندی آزاد از زندگی دنیا بدون هیچ قیدوبند، این بهره‌مندی هرچند جذاب باشد اما بدون شک محدود است و غالباً از یک‌عمر 80 ساله تجاوز نمی‌کند؛ ثالثاً هزینه‌ها در آن بالا نیست زیرا کنترل تمامی تمایلات نفسانی را در پی ندارد بلکه صرفاً در تن دادن به قانون رایج جامعه هر شخصی خلاصه می‌شود.

با دقت در این سه عنصر و مقایسه آن‌ها با عناصر موجود در مسئله «اعتقاد به وجود خدا» درمی‌یابیم که اعتقاد به وجود خدا به‌مراتب عاقلانه‌تر است زیرا مشتمل بر یک عنصر بی‌نهایت است به خلاف اعتقاد به عدم وجود خدا که چنین عنصری ندارد.[3]

ج. نتیجه

می‌توان دیدگاه پاسکال را در این جدول خلاصه نمود:[4]

فرض

احتمال

هزینه‌ها

ارزش محتمل

میزان امید

عاقلانه بودن ترجیح

وجود خدا

50%

زیاد

بی‌نهایت

بی‌نهایت

آری

عدم وجود خدا

50%

کم

محدود

محدود

خیر

 

 



[1] جستارهائی در کلام جدید، ص 132.

[2] این درصد واقعی نیست بلکه فرضی است همان‌طور که در صد احتمال عدم خدا نیز 50% نیست یعنی منکران خدا معمولاً تردیدی ضعیف در آن دارند که به این حد نمی‌رسد.

[3] ر.ک: برهان شرط‌بندی، حسن‌یوسفیان، مجله نقد و نظر، ش 29 و 30

[4] جستارهائی در کلام جدید، ص 134.

اعتقاد به موجود نامحسوس

اینکه ما دور و بر خودمون خیلی چیزها رو می بینیم ولی خدا رو با هیچکدوم از حواس 5گانه مون حس نمی کنیم برای عده ای قابل درک نیست.

جالبه بدونیم که همین افراد یقین به وجود مسائلی دارند که با حواس 5گانه حس نمی شه. مثلا ترس و یا محبت رو انکار نمی کنند، در حالی که اینها رو با هیچکدوم از حواس 5گانه هم حس نمی کنند. یا حتی امواج رادیویی همچنین. پس باید این رو قبول کنیم که اگر چیزی حس نشد، نمی تونیم بگیم که وجود نداره.

اما نکته جالبتر اینه که ما فقط اون چیزهایی رو حس می کنیم که محدودیت داشته باشند. مثلا اشیائی که دیده میشن، محدود به یک جسم معین و مکان خاص هستند وگرنه هرگز دیده نمی شدن. شاید این عده انتظار دارند که خدا هم محدود باشه تا بتونند حسش کنند.

غافل از اینکه نه تنها خدا مثل اجسام و بقیه مخلوقات محدود نیست، بلکه شبیه هیچ چیز دیگه ای هم نیست.[1]



[1] سوره مبارکه شوری / آیه 11

توحید و آثار اعتقاد به آن

قرآن

اعتقاد به توحید با بیان های مختلفی تو قرآن اومده. مثلا «ایاک نعبد»[1]، «قل هوالله احد»[2] و ... و این اعتقاد آثاری داره.

اولا: وقتی کسی معتقد به توحید شد دیگه نباید بله قربان گوی دیگران باشه. شرق و غرب عالم هم که جمع بشن، کسی که معتقد به توحید باشه برای خدا کار می کنه و دیگران براش مهم نیستند. من که معتقدم به توحید باید خدا رو از خودم راضی کنم. حالا اگر مردم پشت سرم بد گفتند، خب بگن!

ثانیا: قرآن یه جای دیگه می فرماید : «خدایان پراکنده و متعدد بهترند یا خدای قدرتمند واحد؟»[3]. اگر مولا چند تا شد، راضی کردن همه شون هم چند برابر سخته. ولی وقتی خدا یکیه زودتر هم راضی می شه. همونطور که ما توی دعاهامون یکی از صفات خدا رو «سریع الرضا» می دونیم.



[1] سوره مبارکه حمد / آیه ۵

[2] سوره مبارکه توحید / آیه1

[3] سوره مبارکه یوسف / آیه ۳۹