دلالت عقلی نشانه ها

دلالت عقلی نشانه‌ها

الف. مقدمه

گفته شد که عقل با توجه به «قاعده علیت» به وجود مدبر هوشمند و توانمند در هستی پی می‌برد. علاوه بر این پیش‌تر نیز بیان کردیم که موجودات منظم جهان هستی در منطق قرآن «آیه» نامیده می‌شوند.[1] حال در این مقاله درصدد توضیح این مدعا با بیانی دیگر هستیم؛ بیانی که در آن از دلالتی به نام «دلالت آیه‌ای» سخن به میان می‌آید.

ب. دلالت آیه‌ای

عقل انسان با برخورد با یک پدیده منظم و سامانمند بدون هیچ واسطه‌ای به وجود مدبری دانشمند حکم می‌کند و فرض دیگری را مثل تصادف هرگز نمی‌پذیرد. عقل با دیدن رطوبت در کنج خانه در پی عامل آن برمی‌آید و با دیدن یک کتاب پرمحتوا و نغز به وجود نویسنده‌ای دانشمند حکم می‌کند هرچند هرگز او را مشاهده نکرده باشد.

این‌گونه ادراک عقلی را برخی به پیروی از قرآن کریم «دلالت آیه‌ای» نامیده‌اند[2] و بر این باورند که تبیین این دلالت از ابتکارات قرآنی است.[3] در این دلالت عقل نشانه‌های هوشمندی و قدرت را در امور محسوس به‌روشنی و وضوح درک می‌کند و با دیدن این آیات و نشانه‌ها به‌سرعت به وجود اراده هوشمندانه پی می‌برد. دقیقاً به دلیل بهره‌مندی از همین استعداد عقلانی است که هنگام مواجه‌شدن با یک رایانه پیشرفته یا کتابی پرمحتوا یا رباطی توانمند و هوشمند به وجود سازنده‌ای عالم و قادر پی برده و منتقل می‌شویم و هرگز احتمال تصادف و پدیده آمدن این امور محسوس را بدون علت تجویز نمی‌کنیم. حال که عقل در مصنوعات محدود بشری به اراده هوشمند منتقل می‌شود بدون شک در مواجهه با شگفتی محیرالعقولی که در نظام خلقت قرار داده‌شده است به این اراده منتقل خواهد شد و به وجود خداوندی عالم و قادر تصدیق خواهد نمود.

ج. نتیجه

عقل با دیدن امور محسوسی که سامانمند و منظم هستند آن‌ها را مانند نشانه و علامت می‌بیند و به‌سرعت به وجود «اراده هوشمندانه» منتقل می‌شود. این کارکرد بدیهی و روشن عقل را می‌توان با استفاده از آیات قرآن کریم «دلالت آیه‌ای» نام نهاد.



[1] ر.ک: مقاله 20 تحت عنوان «جهانی پر از آیه»

[2] المیزان، ج 18، ص 157.

[3] الالهیات، ج 1، ص 39.

باران نشانه ای روشن

باران نشانه‌ای روشن

الف. مقدمه

قرآن کریم همان‌طور که ما را با «آیات انفسی» و نشانه‌هایی در وجود خود آشنا می‌سازد به «آیات آفاقی» و نشانه‌هایی در جهان بیرون از ما نیز آشنا می‌کند و می‌فرماید: «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ؛ به‌زودی نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‌ها نشان مى‏دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است.»[1] در مقالات قبلی به صورت محدود پیرامون آیات انفسی سخن گفتیم و در این مقاله و مقالات بعدی به تبیین برخی دیگر از آیات آفاقی با تأکید بر قرآن کریم خواهیم پرداخت.

ب. آب مایه حیات

همه می‌دانیم که اگر دست سخاوت آسمان نبود و آبی از آسمان بر زمین نازل نمی‌شد امکان حیات انسان و بسیاری از موجودات زنده در زمین مختل می‌گردید. حال خوب است به علل و عوامل متعددی که زمینه‌ساز این باراش سخاوتمندانه هستند نیز توجه نماییم؛ آیا می‌دانیم که اگر حرارت خورشید به‌اندازه کافی به آب‌های شور دریایی روی زمین نرسد بارانی نخواهد بود؟ آیا می‌دانیم اگر آب‌ها به‌گونه‌ای بودند که برای تبخیر نیازمند حرارت بیشتری بودند بارانی نبود؟ آیا می‌دانیم بخاری که بالا می‌رود اگر خود را به طبقات سردسیر نمی‌رساند و بسته نمی‌شد و تبدیل به ابر نمی‌گردید بارانی نبود؟ آیا می‌دانیم اگر ابرها ناقص می‌ماندند و نمی‌رسیدند و بارور نمی شدند بارانی نبود؟ آیا می‌دانیم اگر جاذبه زمین قطرات باران را به سمت خود نمی‌کشید بارانی نبود؟ و آیا می‌دانیم ده‌ها و صدها علت در نظام هدفمند هستی در کنار هم قرارگرفته‌اند تا باران، این مایه حیات، سخاوتمندانه بر دشت‌های تشنه سرازیر شود و حیات را برای موجودات زنده به ارمغان آورد؟

خداوند متعال در قرآن کریم با زیبایی تمام این حقایق را در جمله ای کوتاه برای ما بیان می‌کند و می‌فرماید: «وَ الله أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُون؛ و خدا از آسمان آبى نازل كرد و زمين را به‌وسیله آن پس از مردگى‏اش زنده ساخت، يقيناً در اين [فرآیند نزول باران و عوامل دخیل در آن‏] نشانه‏اى است براى قومى كه شنواى [حقايق‏] اند.»[2]

ح. نتیجه

یکی از مهم‌ترین آیات آفاقی در پیرامون ما «باران»، مایه حیات در زمین، است که برخی از آیات قرآن[3] به آن پرداخته‌اند.



[1] فصلت: 53.

[2] نحل: 65.

[3] ر.ک: بقره: 164 و جاثیه: 5 و ...

نشانه هایی در جان ما

نشانه‌هایی در جان ما

الف. مقدمه

«آیات انفسی»[1] در قرآن کریم همان «نشانه‌های نزدیک در ما» است که به‌روشنی نظم و هدفمندی خلقت ما را و وجود خالقی مدبر و حکیم در ورای آن را به ما نشان می‌دهند. «ما» دو جنبه وجودی داریم؛ جنبه‌ای مادی که همین تن ماست و جنبه‌ای فرا مادی که از آن به «روح» یا «جان» یاد می‌کنیم. عجایب آنچه مربوط به جان و روح ماست اگر بیش از عجایب اعضای تن ما نباشد کمتر از آن نیز نیست. در مقاله قبل به نشانه‌هایی از تن مادی اشاره کردیم و در این درس به نشانه‌هایی از جان فرا مادی خویش خواهیم پرداخت.

ب. فراتر از پیکره مادی

ما بسی بیشتر از این تنیم. تنی که روزبه‌روز در حال تحلیل و تبدیل است و به اعتراف دانشمندان علم تجربی هر هفت سال یک‌بار تمام سلول‌های مادی آن از بین می‌روند[2] و سلول‌هایی جدید جایگزین آن‌ها می‌شوند. بدن مادی امروز ما با بدن مادی هفت سال پیش ما حتی در یک سلول نیز مشترک نیست اما بااین‌همه «ما» همان شخصی هستیم که هفت سال پیش و قبل‌تر آز آن وجود داشتیم. این‌همه نشان می‌دهد که حقیقت ما فراتر از «وجود مادی» ماست.[3]

بسیاری از حالت عجیب درونی ما ـ که آن‌ها را با تمام حقیقتشان درک می نماییم ـ هیچ ارتباطی به بدن مادی ما ندارند و همه از احوال «جان ما» هستند. ادراک و شعور، عشق و نفرت، کینه و محبت، درد و لذت، غبطه و حسرت و ده‌ها صفت درونی دیگر همه از عجایبی است که حقیقت فرا مادی ما در درون خود از آن‌ها بهره‌مند‌است. برای مثال مغز ما چیزی جز غده‌ای دندانه‌دار و پیچیده که از عضله و پی و انواع آن تشکیل‌شده است نیست.[4] این اجزای مادی خود فاقد شعور و ادراک هستند و قدرت عظیم ادراک ـ که علوم مختلف عقلی و تجربی و ... از آن به دست می‌آیند و صفحات بی‌شماری از خاطرات گذشته از طریق آن یادآوری می‌شوند و ... ـ در حقیقتی ماورای این عناصر مادی وجود دارد. حال باید پرسید آیا می‌توان این نظام پیچیده روحی ما را محصول تصادفی کور دانست؟

ج. نتیجه

در بررسی آیات انفسی و نشانه‌های خدا در وجود خویشتن نباید از عجایب مربوط به روح و جان خود غفلت نماییم. هرچند نظم و هماهنگی در بدن مادی انسان بسیار مشهود است اما این امر در حقیقت فرامادی انسان نیز به‌وضوح دیده می‌شود و در حالتی از انسان نظیر ادراک و محبت و نفرت و ترس و ... نمایان می‌شود.



[1] فصلت: 53.

[2] تفسیر نمونه، ج 12، ص 264.

[3] برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، ج 12، ص 263 به بعد.

[4] نشانه هائی از او، 216.

نشانه هایی در تن ما

نشانه‌هایی در تن ما

الف. مقدمه

رد پای نظم و هدفمندی در عالم طبیعت قبل از هرجائی باید از درون خود ما جستجو شود. ساختمان عظیم بدن ما ـ که پیچیدگی‌های فراوان آن دانشمندان تجربی را روزبه‌روز حیران‌تر می‌سازد ـ شاهدی نزدیک، قوی و فریادگر بر وجود نظم است. قرآن کریم به این نکته توجه ویژه دارد و بشر را به‌دقت در نظم و هدفمندی موجود در درون خودش دعوت می‌نماید.[1]

ب. نظم و هدفمندی در ساختمان عجیب قلب

قلب هر انسانی به‌طورمعمول در هر دقیقه 70 بار، در هر ساعت 4.200 بار، در هر شبانه‌روز 100.800 بار و در یک سال 36.792.000 بار، باز و بسته می‌شود! روزگاری دراز بدون خواب و آسایش این وظیفه را به دوش می‌کشد و بدون هیچ فتور و خستگی از مکیدن خون و بیرون ریختن آن در هر مرتبه باز و بسته شدن، دریغ نمی‌کند. تنها دقایق محدودی اگر لطفش را از سر ما بردارد حیات را بدرود خواهیم گفت اما آن‌چنان هدفمند و دقیق آفریده شده است تا ما را شبانه روز زنده نگاه دارد. این موجود کوچک که از هر ماشین غول‌پیکری آهنینی قدرتمندتر می‌نماید برای یک انسان 70 ساله 2.575.440.000 مرتبه باز و بسته می‌شود! به‌راستی کدام فلز قدرتمندی در جهان وجود دارد که به‌اندازه او تلاش کند اما درعین‌حال سائیده نشود و از بین نرود؟!

دانشمندان معتقدند انرژی که در 12 ساعت از قلب به دست می‌آید قادر است وزنه 65 تنی را از زمین بلند نماید و مقدار حجم خونی که به‌وسیله تلمبه قلب در ظرف یک سال زده می‌شود در حد 2.600.000 لیتر است که برای حمل آن نیازمند به 81 تانکر عظیم آب هستیم![2]

این قدرت عظیم را چه کسی به این ماهیچه ضعیف داده است؟ چه کسی او را ملزم به فعالیت شبانه‌روزی گردانده و به وی فهمانده است که دمی آسایش او برابر با مرگ یک انسان است؟ آیا می‌توان چنین مخلوق عظیمی را ـ که تنها گوشه محدودی از ساختمان پیچیده بدن انسان را تشکیل داده است ـ حاصل یک تصادف کور دانست؟!

ج. نتیجه

ابتدائی ترین راه برای آشنایی بانظم موجود در جهان هستی دقت در ساختمان آفرینش بدن و تن انسان است. آفرینشی شگرف که عجایب آن تمامی ندارد و تأمل و دقت در گوشه محدودی از آن ـ نظیر ساختمان قلب ـ انسان را به‌روشنی به تصدیق وجود نظم و هدفمندی در خلقت خویش وامی‌دارد.



[1] فصلت: 53.

[2] نشانه هائی از او، ص 51.